کد مطلب:40349
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:32
چرا پيامبر اكرم، با علم لدني خود از مردم سؤال ميكرد؟
از آيات قرآن كريم استفاده ميشود كه پيامبران: از علم غيب و علوم لدني برخوردار بودند: تِلْكَ مِنْ أَ نبَآءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَآ إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَآ أَنت...;(هود،49) اينها از خبرهاي غيب است كه به تو ]اي پيامبر[ وحي ميكنيم، نه تو و نه قوم تو اينها را قبل از اين نميدانستيد...، منتهي اين آگاهي از طريق الهي و به مقداري كه خدا ميخواست انجام ميگرفت، در مورد سؤال پيامبر6 از مردم نيز از موارد بشري و مواردي بود كه مكلف بود بر اساس علوم بشري با آنها برخورد شود، زيرا علم موهبتي آنها اثري در اعمالشان و ارتباطي با تكاليف خاصة آنها نداشت، آنها مانند ساير افراد انساني بندة خدا و به تكاليف و مقررات ديني مكلف و موظف ميباشند و طبق سرپرستي و پيشوايي كه از جانب خدا دارند، با موازين عادي انسان بايد انجام دهند. آنها با داشتن شخصيت الهي و روح ولايت در زندگي شخصي و رويارويي با مردم و پيش آمدهاي اجتماعي و در مقام قضاوت و داوري، به علم عادي خود عمل ميكنند. پيامبر اكرمبا داشتن علم غيب از اين سلاح در مواردي كه اثبات نبوت و ولايت الهي به اِعمال آن نياز دارد استفاده ميكرد در روايات نيز ميبينيم كه ملاك قضاوت وداوري آنان همان گواهها و سوگندها و سؤال و جواب و عمل به سببهاي عادي و صدور حكم ظاهري بود.(اصول كافي، شيخ كليني;، ج 7، ص 414، باب ان القضأ بالبينات و الأيمان، دارالكتب الاسلامية.)
البته، مواردي هم اگر مصلحت و تكليف باشد از علم غيب استفاده ميكنند; مثلاً در روايت ميخوانيم كه پيامبر اكرمپيش از ماه رمضان خطبهاي پيرامون اين ماه و برتريهاي آن ايراد كردند و در فراز از آن به گريه افتادند! عليگفت چرا گريه ميكنيد؟ فرمود: براي آن چه در چنين ماهي براي تو پيش ميآيد، گويا ميبينم كه در حال نماز هستي و شقيترين مردم همتاي كشندة شتر صالح، محاسن تو را به خون سرت رنگين ميكنند.(بحارالانوار، علامه مجلسي;، ج 42، ص 190، باب 126، نشر مؤسسة آلالبيت.)
و يا اين كه حضرت خضرغ مكلف بود كه به علم لدني عمل كند و كرد، در حالي كه حضرت موسيغ با علم عادي و سببهاي ظاهري عمل ميكرد، در هر بار فرياد اعتراضشان بلند بود چرا كه در حادثه اول ظاهراً مصونيت اموال مردم از سوي خضرغ نقض شد و در حادثة دوم مصونيت جان انسانها ظاهراً از بين رفته بود و در حادثه سوم عملي ظاهراً بدون دليل از ايشان سر زده بود، ولي سرانجام حضرت خضرغ مأمور به ابلاغ اسرار نهاني اين كارها شدند و اسرار آنها را براي حضرت موسيغ فاش نمودند.(ر.ك: پيام قرآن، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 7، ص 208ـ262، دارالكتب الاسلامية / منشور جاويد، استاد جعفر سبحاني، ج 8، ص 286ـ417، دارالقرآن الكريم.)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.